ليکونکی: پوهاند مير حسين شاه
د مقالې ديجيتل کوونکي: خليل الله سروري/شمس الله آرين
محمد هوتک بن داؤد در اين کتاب که تنها ماخذ در ترجمه حال اوست، راجع به اوايل زنده‌ګی و زمان تحصيل خويش می نګارد: ... جای اصلی دودمان ما مرغه بود، که جدم قادر خان از آنجا به سوری آمد و در آنجا سکونت کرد، بعد به مدتی به تقاضای نصيب و قسمت آمد و در طرف قندهار به قريه کوکران سکونت ګزيد و پيشه وی زراعت بود... پدرم که داؤد نام دارد در سال (۱۰۲۹هـ) در همين کوکران به دنيا آمده بود و در آوان صباوت علوم را خوانده و در عصر خويش در جمله موزنان و فصحا و علما داری نامی بود... آمدن من باين دنيای فانی، يعنی تولد من واقع شده بود (۱۳، رجب المرجب، سنه ۱۰۸۴ هـ) در کوکران. چون بسن تميز رسيدم، پدرم درس دادن را آغاز نهاد و تا سال هجدم عمر احکام دين و فقه و اصول و تفسير و علوم و فصاحت مانند؛ قافيه، عروض، بيان، معانی و غيره را خواندم، عمر من به خواندن و نوشتن کتب ميګذرد، از نعم دنيا بهره ای ندارم و بدون اين اشغال دلم هم خوش نمی شود؟
با اين سوابق علمی در خانواده و تحصيل محمد هوتک آواخر زنده‌ګی را نزد سلطان حسين در کتابخانه سلطنتی ميګذرانيد و با دانشمندان در مسايل علمی و ادبی به بحث و شور پرداخت و اين مطلب را در بيان احوال شاه حسين در پټه خزانه ميخوانيم: «پادشاه عالم پناه در ارګ قندهار در قصريکه نارنج ناميده ميشود، هفته يکروز در کتابخانه ميکند و در آن مجلس جمع می شوند، شعراء و فضلاء را ګرد مياورد، من محمد هوتک کاتب اين کتاب هم در اين مجلس ميباشم و اشعار و ابيات پادشاه ظلل الله را بقلم مينويسم و کتاب ديوان وی مرتب شده است، ګاهی به پښتو شعر ميګويد و وقتی هم بزبان پارسی ميل ميکند و با استاد العلماء ملا يار محمد قرائت مينمايند، تا سهود و سقم آنرا زيل نمايد...».
از اين جاست که می توانيم بګوئيم: محمد هوتک از زبان و ادبيات عرب و شعر دری بهره کافی داشت، زيرا در آن جمع علمی و ادبی کاخ نارنج که او در آن حاضر بود رجالی جمع بودند، که در ادبيات عرب و زبان دری مطالعه کافی داشتند، و حتی خود سلطان چنانکه ګذشت به ادبیات دری علاقه داشت، شعر دری میګفت و نزد ملا يار محمد ميخواند. اصلاً در آن زمان مطالعه عربی و دری جز و نصاب درسی در مساجد و مکاتب و مدارس بوده است. بنابران مؤلف در انشای اين کتاب به کتب تذکره ترجمه رجال از عربی و دری توجه داشته و در تاليف اين از نظر محتوی و تبويب ابواب از نظر سبک معمول تذکره نګاری در ادبیات عربی و دری ميباشد.
و اما هدف از تذکره نويسی در ادبیات عرب روشن ساختن زنده‌ګی رجالی بود، که به نحوی در توسعه مدنيت اسلامی در وجوه مختلف آن دخيل بودند و در اين کار از سه نوع ماخذ استفاده ميکردند:
(۱) روايات شفاهی: مخصوصاً در روز ګاران قديم و اوايل تذکره نويسی در ادبیات عرب، اين کار تا مدتی معمول بود و حتی حمزه بن حسن اصفهانی در کتاب تاريخ سنی ملوک الارض و امر الانبياء و حافظ ابوبکر احمد بن علی بن ثابت معروف به خطيب بغدادی در تاريخ بغداد از آن استفاده کرد.
(۲) استفاده از کتب و آثار ګذشتګان با ذکر ماخذ يا حذف آن: مثلاً در تاريخ الاسلام و طبقات المشاهير الاعلام از محمد بن احمد بن عثمان بن ابو عبدالله شمس الدين الذهبی.
(۳) بوسيله مکاتبه، آشنايی با رجال، نقل قوی مستقيم: در ادبيات دری تذکره نګاری تابع عربی بوده و در کتب ذيل می توانيم آنرا بيايم:
(۱) تاريخ های عمومی.
(۲) معاجم.
(۳) کتب جغرافيه و اقاليم.
(۴)کتب شرح وقايع به ترتيب تاريخ.
(۵) رجال.
(۶) احوال خانواده ها و قبايل.
(۷) ترجمه حال خود نويسنده.
اکنون با اين سوابق تاريخی در روش انشای ترجمه احوال ميپردازيم به تحليلی از تذکره نګاری محمد هوتک در پټه خزانه. ضمناً بايد متوجه بود، که تذکره نويسی در همه جا و همه حال تابع شرايط محيطی است، که مؤلف تذکره نويس يا مؤريخ در آن به انشای آثار خويش با وجوه مشترکی که در باره نوشتن ترجمه رجال در زبان های عربی و دری و پښتو موجود است، مؤلفين تذکره احوال در هر يکی از اين زبان ها تابع شرايط اجتماعی بودند، که در آن به انشای آثار خويش پراختند.
محمد هوتک جهت تدوين تاليف استقراء واقعی پرداخت، چنانکه ګويد: «منکه محمد هوتک هستم و اصلاً پښتون و در قندهار حيات دارم از مدتی است، که بخواندن چنين سخنان شيرين مشغولم و مشغله شب ها و روز های من همين است، وقت های زياد ګذشت، ميخواستم که تذکره شعرای پښتون را بنګارم و احوال آنها را جمع آوری کنم، ولی زمان بمن فراغی نداد و اين آرزو در دل من خشکيد. اشکارا باد من از مدت سی سال بدين طرف احوال بسی از شاعرای پښتون را جمع آوری کرده ام و اوقاتی که در نواحی پښتونخوا ګشت و ګذار داشتم از مردم احوال بسيار دلچسپ شعراء را شنيده ام و حال آنها را به خواهش پادشاه ظلل الله می نګارم...».
مقدم روش استفاده از ماخذ در ادبيات عرب همان روايات شفاهی است، که ذکر آن آمد.
اين روش را دانشمندان و مورخين تدوين حديث و انشای کتب تاريخ و تذکره رجال بکار بردند و در نقد آن طريقه بنام استاد بکار بردند. روش استفاده از روايات شفاهی تا اوايل قرن پنج هجری، يازده ميلادی، زمان حيات خطيب بغدادی معمول بود و بعد از آن متدرجاً متروک شد.
و اما در پښتو چون قسمت معظم اشعار و احوال شعرای آن بصورت شفاهی نزد پښتون ها مانده بود، محمد هوتک محرر بود از اين روش استفاده کند و کاری را انجام دهد، که قدما در مورد اشعار شعرای جاهليت و اوايل اسلام و عصر اموی عرب انجام داده بودند.
در استفاده از ماخذ کتبی پټه خزانه مبنی بر کتبی نسبتاً زيادی است، که با اختيار مؤلف يا از آن اطلاع پيدا کرده است و برای اين کار مدت ها مشغول مطالعه دواوين اشعار و احوال شعراء بوده. بعضاً روايت بدون ذکر ماخذ آمده، مثلاً، نقل است: که در آن وقت بار ها مغول در کنار دريای ارغنداو می تاختند.
بيشتر روايات از زبان پدرش است و پدر در بعضی از موارد ماخذ را ذکر نموده، چنانچه در احوال شيخ تيمن ميخوانيم: «پدرم قدس الله سره از کتاب بستان الاولياء که شيخ المشايخ بستان بړيڅ در سال (۹۶۵) نوشته است، چنين نقل کند: که شيخ تيمن پسر کاکړ عليه الرحمه بود، چون وی به کوهستان غور رفت، در آنجا ساکن شد، بنابر آن اکنون مردم اولادش را در کاکړ نمی شمارند، ولی اصلاً آنها از اولاد کاکړ اند» (ص۲۵).
مواردی هم هست، که به ذکر وقايع از زبان پدر، بدون توضيح ماخذ اکتفا نموده: «پدر من داود خان چنين حکايتم کرد: که سور غر در اين روز بخون مغول چنين آغشته شد که شعاع افتاب آنرا ميدرغشانيد. در اين معرکه که پښتون ها کم و ضعيف بودند، وقتيکه مغول سرخ هجوم آورد، چند نفر از نيرومندان خويشاوندان بابا هوتک کشته شدند..» (ص۴).
محمد هوتک متوجه بوده است به ماخذ معتبر زبان و ادبیات پښتو مراجعه کند: «شيخ کته در کتاب لرغونی پښتانه از تاريخ سوری چنين نقل کند، که اسعد سوری در غور ميزيست، او در آن جا بدوران بادشاهی خاندان سور بسيار معزز بود، شيخ اسعد پسر محمد بود (ص۱۷) يا (چنين ګويد کاتب اين کتاب محمد: که ملا الله يار الکوزی در تحفه صالح نګاشته است، که شيخ محمد صالح از قوم الکوزی در (ص۴۱) جلدک ميزيست، عابد و عالمی بود که وقت خود را بتدريس ميګذرانيد و ارشاد خلق الله ميکرد...).
قسمت معظم ماخذ پټه خزانه چون لرغونی پښتانه، تحفة صالح، اعلام للو ذوغی فی اخبار اللودی، راشاء الفقراء، تذکره غرغښت و امثال آن امروز نيست، بطوريکه اګر کتاب پټه خزانه نميبود، از نام آن ها هم اطلاع نداشتيم، اما مواردی از چنين ماخذی استفاده شده است: «چنين نقل کند: خواجه نعمت الله هروی نورزی در مخزن افغانی که بدوران جهانګير پادشاه آنرا نوشت: که شيخ عيسی بقوم مشواڼی بود و در دامله سکونت داشت و در عصر شيرشاه زنده بود» (ص۲۹).
اما بحث نقد ماخذ در پټه خزانه نيست و نبايد چنين خبری را انتظار داشت، زيرا کتب مورد استفاده زياد نيست و آنچه از روايات که رسيده است، حکم جز موحد را دارد، در تذکره های دری نيز وضع به همين ترتيب بوده. نخستين تذکره دری لباب الالباب محمد عوفی بقول محمد بن عبدالوهاب قزوينی «واحد استعمال استعارات سمج و تشبيهات بارد و تشجيعات متکلف ثقيل و خباسات متکره است، که از وراء آنها، هيچ مغی بخيګ خوانده نمی آمد و نيز منتخباتی که از اشعار شعرا ميدهد، بسياری از اوقات اشعار متوسطه بلکه اشعار روی ايشان است، بطوريکه از روی اين منتخبات نمی توان بيک اسلوب شاعر مجو شاعنه پی برد...».
به تذکره دولت شاه که از قدم و اهم تذکره های فارسی است، باز هم همين دانشمند می نويسد: «ملاحظه بکنيد تذکره دولت شاه را که بګمان خويش اولين تذکره است که نوشته شده است و مقايسه کنيد آن را با لباب الالباب خواهد ديد، که اغلب شعراء و متقدمين به خصوص معاصرين صفاريه و سامانيه و غزنويه و تراجم ايشان در لباب مذکور است، به کلی از دولت شاه قوت شده است که بطور استطراد نامی از ايشان ببرد و تراجم آنهایی که ذکر نموده است، غالباً طرف وثوق نيست و شبیهست بحکايات بی ماخذ و افسانها و اکاذيب و نحو آن و اکاذيب و محصولات دلخوا آن.
در قسمت استفاده از مسموعات و اقوال معاصرين و اطلاعات شخصی بايد ګفت که يک فصل پټه خزانه ترجمه حال معاصر آن روش تذکره نويسان متأخر عرب از آشنايی با دوستان و مسموعات مولف استفاده شده است. در احوال ملا باز توخی مثلا ميخوانيم: «ملا باز توخی در اتغر سکونت دارد، در اصناف سخن استاد است، غزل و رباعی ميګويد و انباز شعر است و با من که محمد هوتکم همراز وقتيکه بقندهار ميايد بزم ما را ګرم می سازد و ياران از لطافت طبعش ممنون می شوند...» (ص ۵) و يا «ريدی خان ولد غياث خان است. نواسه مسعود خان مهمند است، که قريه مهمند بنام آنهاست. غياث خان همراز و همراه حاجی مير خان عليين مکان بود و ريدی خان حالا شخص فعال و با آشنايان همباز و شاعری است، بحضور پادشاه ظل الله قربی دارد و صاحب شوکت و مکنت است، بر آشنايان مهربان است و هم صحبت کاتب الحروفست» (ص۶۱).
در تذکره های عربی و دری ترجمه حال بيشتر مشتمل است، بر مختصری از بيان احوال شغل، تحصيل، استادان و آثار شاعر يا نويسنده ګاهی هم مختصر از اخلاق شخصی او تذکره نويسان عربی و دری تمام اين مطالب در بيان احوال يک شخص به مشکل توانسته اند مراعات و چه بساکه بعضی در ايشان در موارد بذکر نام اسم پدر و محل سکونت و نمونه کلام اکتفا نموده اند. بندر ابن داس خوشګو مثلا در سفينه خوشګو راجع به مير شمس الدين سند می نويسد: ولد مير معصوم وجدان است، در لاهور همرای پدر ميګذراند، مشق سخن بسيار کرده، دو بيت از او بګوش خورده ده:
چه می پرسی چها از طالع ناساز می آيد
دعا از چرخ جون تير هوای باز ميايد

يا سيد عبدالوهاب افتخار در تذکره بينظير راجع به غواص نوشت: «نامش آقا عبدالله خلف آقا شفيعا از مردم ايران بود، پدرش تجارت ميکرد. غواص چنين سخن را از بحر سخن بر مياورده:
دل روشن ضميران وسعت بی منتها دارد
جهان در فضای خانه آيينه جا دارد

يا راجع به عزت ګفت: از شعرای کشمير فردوسی نظير است، او می ګويد:
قيامت در رکاب سر و دلجوی تو ميايد
که کار آفتاب حشر از روی تو ميايد

ګاهی هم به ذکر تخلص و نمونه کلام اکتفا شده است. طبقات الشعراء راجع به غافل می نويسد: «از غافل است...».
پټه خزانه در مراعات اين مطالب دقيق تر از تذکره های مشابه دری است و در آن اوايل زنده‌ګی تحصيلات و ګاهی هم خصوصيات زنده‌ګی رجال را بيشتر می يابم و اينم يک مثال آنرا در بيان احوال ښکارندوی می بينيم: «از غور بود، بدان که شيخ کټه متی زی رحمت الله عليه نبشته است در کتاب لرغونی پښتانه که از تاريخ سوری نقل کرده: که ښکارندوی ساکن غور بود، ګاهی در غزنه و بست ميزيست، پدرش احمد نام ميداشت و کوتوال فيروزکوه و غور بود».
ښکارندوی در زمان پادشاهی سلطان الدين محمد شنسبانی معزز و دارای مقام محترمی بود، وقتيکه سلطان موصوف بر هند ميتاخت، ښکارندوی که شخص شاعر و عالمی بود، نيز در مدح سلطان محمد سام، و سلطان غياث الدين غوری، قصايد مدحيه دارد، که آنرا بوللی ګويند، محمد بن علی ګويد، که در بست يک کتاب ضخيم قصايد وی را ديدم و اين قصيده را که در مدح محمد عليه الرحمه است، از آن نګاشتم:
د پسرلي ښکلوونکي بيا کړه سينګارونه
بيا ئې ولونل په غرونو کي لالونه

ذکر تاريخ در کتب تاريخ و تذکره بقول مرحوم قزوينی از اهم مواضيع تراجم رجال است که در بعضی از تذکره‌های دری، مثلا لباب الالباب جهلا يا غفلتا نيامده است. از لحاظ ذکر تاريخ پټه خزانه به مقايسه غالب تذکره های دری بخصوص معاصرين خودش دقيق ميباشد و تراجم احوال در آن با قيد سنه ولادت يا وفات و احياناً هر دو آمده است: «نقل کنند، که شيخ متی قدس الله سره به سال (۶۲۳هجری) متولد ګرديد (ص۱۱) و به عمر (۶۵) سالګی در کنار دريای ترنک وفات يافت»، يا نقل کنند که خرښبون بابا رفت در مرغه ساکن ګرديد و هم در آن جا وفات يافت سال هجری (۴۱۱)...».
تاريخ در پټه خزانه بعضا حذف شده، اما در زنده ګی رجال را در زمان يکی از پادشاهان که روزګار او روشن است، بيان نموده در احوال شيخ عيسی مشواڼی، مثلا ميخوانيم: (که شيخ عيسی بقوم مشواڼی بود و در دامله سکونت داشت و در عصر شيرشاه زنده بود (ص۲۹). البته مواردی هم هست که تاريخ کاملا حذف ګرديده (رجوع کنيد به بيان احوال ګل محمد مسعود در پټه خزانه).
از نظر تبويب ابواب پټه خزانه منقسم است به يک مقدمه، سه خزانه و خاتمه، که خزانه اول آن از قدما و دوم از معاصرين بحث می نمايد و خزانه سوم هم ګفتاری در بيان حال شعرای نسوان تبويب ابواب و تقسيم فصول در تذکره نګاری عربی و دری بحثی مفصل و طولانی و متنوع. در دو قسمت اخير اخير آن در ادبيات دری کتابهای مستقلی نيز نوشته شده است، مانند تذکره مردم ديده از عبدالحکيم حاکم لاهوری مشتمل بر شصت و سه نفر از کسانی که مولف آنان را بچشم خويش ديده است، ترتيب حروف تجهی در دو باب يا خاتمه ای و ذکر مولف و ضميمه ای در احوال خواجه محمد قاسم و لاحقه ای در ترجمه مرزا و ريکی خان و زبدة المعاصرين از سيد مير حسن حسينی شيرازی مشتمل بر يک صد و شش شاعر معاصر: هفت شاعر هندی، هشتاد و نه شاعر ايرانی و ده شاعر ايرانی به ترتيب حروف تجهی؛ و وجواهر العجايب از امير فخری هروی که معاصر اکبر ګورګانی هند بود و اين کتاب را برای ماهم بيګم بنت محمد مقيم ارغوان، که در عقد قاسم کوکه بود و بعد در ازدواج شاه حسن ارغوان آمد، انشاء کرد و در آن احوال زنان شاعره را از عايشه و فاطمة زهرا تا نسايی نوشت و در خاتمت کتاب ګفت: «ديګر هم از اين طايفه لطيف طبعان باشد، اما آنچه يافت شد، فراهم آوردم».
و ما در طرح کلی تدوين در مباحث قدما معاصرين و شاعران نظايری با تصوف در تذکره های فارسی از معاصرين اندکی قبل و بعد محمد هوتک موجود است، که اينکه باختصار با آن اشاره می شود...
(۱) سفينه خوشګو تاليف بندر ابن داس متخلص به خوشګو در (۱۱۳۷- ۱۱۴۷) تذکره عمومی مشتمل بر سه دفتر در ذکر (۱۶۱۸) شاعر با ترتيب زمانی بدين شرح (۱) دفتر اول در ذکر (۳۶۲) شاعر متقدم از رودکی تا کافی ظفر همدانی.
(۲) دفتر دوم در ذکر (۸۱۱) شاعر از عبدالرحمن جامی تا شګونی ګلپايمګانی معاصر شاه جهان.
(۳) دفتر دوم در ذکر (۲۴۵) شاعر معاصر، چه هندی و چه مقيم هند، از ناصر علی سرهندی تا منشی سرب سنګه خاکستر تخلص.
(۲) مخزن الغرايب احمد علی خان هاشمی سنديلوی مشتمل بر تراجم سه هزار يک صد و چهل و هشت شاعر قديم و جديد ترتيب تجهی از ابو سعيد ابوالخير تا يوسف بيګ بخارايی و هر حرفی به سه قسمت تقسيم شده: متقدين، متوسطين و متاخرين، معاصرين.
(۳) مجمع الفضلا تاليف خواجه محمد عارف بقايی بخاری از شعرای اواخر قرن دهم و اوايل قرن يازدهم. اين تذکره مشتمل است بر يک مقدمه و سه فرقه و يک خاتمه. در مقدمه مولف بحثی دارد در ذکر احوال شعرای عرب، و در فرقه اول احوال شعرای قديم زبان دری را از رودکی تا جامی بيان ميکند. در فرقه دوم احوال متوسطين را مياورد. فرقه سوم آن مشتمل است بر احوال معاصران خواجه محمد عارف مرموز.
اما احوال زمان شاعره در تذکره های معاصر محمد هوتک آمده است، مرآت خيال از شير علی خان لودی در (۱۱۰۲ هجری)، که تذکره کوچکی است، مشتمل بر تراجم (۱۳۱) نفر بحثی دارد. در احوال پانزده تن از زنان شاعره، اما مولف که فصل مستقلی در احوال شعرای نسوان آورده است، مثل اينکه نفحات الانس عبدالرحمن جامی را در نظر داشته است و آن کتاب مشهوريست در احوال مشايخ صوفيه که تراجم سابقين را از طبقات الصوفيه خواجه عبدالله انصاری ګرفته و غير از عرفای شاعر در ضمن تراجم شعرای عارف نيز هست و بحث دختران در ذکر زنان متصوفه يا بقول مولف انشاء العارفات و اصلات الی مراتب الرجال ميباشد.
و اما بيان حال خود مولف که در خاتمه کتاب پټه خزانه آمده است، در تذکره های دری معمول بوده، مثلاً همين تذکره مردم ديده، که ذکر آن قبلاً آمد در خاتمت بعنوان شمه ای از احوال خود مولف و ذکر حالات بزرګان شفيق ترجمه حال خود را می نويسد.
ماخذ:
(۱) زبدة المعاصرين از سيد مير حسين الحسينی الشيرازی، باهتمام محمد باقر، لاهور، ۱۹۶۲.
(۲) تذکره مردم ديده از عبدالحکيم حاکم، باهتام دکتر سيد عبدالله، انتشارات اکادمی ادبی پنجاب، لاهور، ۱۹۶۱.
(۳) نفحات الانس از عبدالحمن جامی، لاهور، ۱۹۶۲.
(۴) تاريخ تذکره های فارسی، احمد ګلچين معانی، تهران، ۱۳۴۸.
(۵) سفينه خوشګو، بندر ابن داس خوشګو، باهتمام سيد شاه محمد عطاء الرحمن عطا، کاکوی پتنه بهار، ۱۹۵۹.
(۶) تذکره بينظير، از سيد عبدالوهاب افتخار، الله آباد، ۱۹۴۰.
(۷) روضة السلاطين، جواهر العجايب از فخری بن امير هروی به تصحيح و تحشيه سيد حسام الدين راشدی، سندی ادبی، بورد حيدر آباد، ۱۹۶۸.
(۸) پټه خزانه از محمد هوتک به تحشيه و تعليق پوهاند حبيبی، کابل، ۱۳۵۴.
(۹) طبقات الشعراء از قدرت الله شوق، باهتمام نثار احمد فاروقی، مجلس ترقی ادب، لاهور، ۱۹۶۸.


دغه مقاله د (محمد هوتک ياد) د ملي سيمينار، چي په (۱۳۶۲ل.) کال د افغانستان د علومو د اکاډمۍ د ژبو او ادبياتو د مرکز له خوا جوړ سوی وو، د مقالو د مجموعې په ټولګه کي خپره سوې ده.

 

 د کاپي کولو په صورت کي د منبع په توګه د قاموسونه ټکی کام نوم او د دغه مطلب/مقالې د بشپړه لينک اضافه کول حتمي دي.
________________

د قاموسونه ټکی کام د ټولو مطالبو ليسټ او لينکونه
________________

هيله ده چي قاموسونه په فيسبوک کي لايک کړئ